یکبار برای همیشه
 
 

 سلام بر خورشید

 و سلام بر دوستان همدم و همراه...

مرد جوانی در آرزوی ازدواج به دختر زیباروی کشاورزی بود...برای گرفتن اجازه نزد کشاورز رفت.

کشاورز براندازش کرد و گفت: " پسر جان. برو وسط آن مرتع بایست.من سه گاو نر را یکی یکی 

رها می کنم ؛ اگر توانستی دم هر کدام را بگیری ، می توانی با دخترم ازدواج کنی!!".

مرد جوان در مرتع به انتظار گاوهای نر ایستاد.در طویله باز شد و بزرگترین و خشمگین ترین گاوی

که در تمام طول عمرش دیده بود، به بیرون دوید.فکر کردیکی از گاوهای بعدی ، شاید گزینه ی -

بهتری باشد،پس به کناری دوید!!

گاو دوم هم خیلی بزرگ بود؛ مرد جوان به سمت حصارها دوید و گذاشت گاو از مرتع عبور کند و 

از در پشتی خارج شود.

برای بار سوم در طویله باز شد و یک گاو لاغر به سمت مرتع آمد...مرد جوان در موقعیت مناسبی

قرار گرفت و در لحظه ی مناسب با یک جست بر پشت گاو لاغر پرید!! دستش را دراز کرد تا دم گاو

را بگیرد...ولی افسوس که گاو لاغر دم نداشت!!!

آن جا بود که فهمید :"" زندگی پر از فرصت های دست یافتنی است؛ اما اگر به امید آینده، بدون

مبارزه به فرصت ها اجازه ی رد شدن بدهیم ...شاید دیگر هرگز تکرار نشوند....

به امید اینکه از فرصت های خوب زندگیتون به بهترین نحو و در زمان مناسب استفاده نمایید...

قربون شما....

عکس تزیینی ؛ فقط می خواستم حس مسابقه رو تداعی کنه!!!


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 20 تير 1398برچسب:زندگی, :: 12:18 :: توسط : farhang

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید. می گن : یه روز شعله گفت:"" کاش روزی به شمعدان می رسیدم!"" شمع بدون اینکه حرفی بزند... "" ذره ذره آب شد ، تا شعله به آرزویش برسد""
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان "یکبار برای همیشه " و آدرسwww.sanjaghak2011.loxblog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





Alternative content


آمار وبلاگ:
 

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 19
بازدید ماه : 441
بازدید کل : 154449
تعداد مطالب : 60
تعداد نظرات : 252
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->